بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2192

1. چو سرو از ناز بر جوی حیا بالیدنت نازم

2. چو شمع از سرکشی در بزم دل نازبدنت نازم

3. همه موج شکفتن می‌چکد از چین پیشانی

4. گلستان حیا در غنچگی پیچیدنت نازم

5. گهی از خنده کاهی از تغافل می‌بری دل را

6. دقایقهای ناز دلبری فهمیدنت نازم

7. به بازار تمناگوهر بحر تغافل را

8. به میزان عیاری هر زمان سنجیدنت نازم

9. زبان شانه می‌گوید به زلف فتنه پیرایت

10. که با این سرکشیها گرد سر گردیدنت نازم

11. ز شبنم اشک می‌ریزد صبا ای غنچه بر پایت

12. به حال‌گریهٔ آشفتگان خندیدنت نازم

13. به دست مردمان دیده صبح وصل او بیدل

14. گل حیرت ز گلزار تماشا چیدنت نازم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
* بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* بر سر کوی تو غوغای قیامت می بود
* گر شکست دل عشاق صدایی می داشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
* کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد
شعر کامل
سعدی