بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2206

1. تا دفتر حیرت ز رخش تازه کند چشم

2. از تار نظر رشتهٔ شیرازه کند چشم

3. از مردمک دیده به گلزار نگاهش

4. داغ کهنی بر دل خود تازه‌ کند چشم

5. مشاطه ز حسرت بگزد دست به دندان

6. هرگه ز تغافل به رخت غازه ‌کند چشم

7. مپسند که در پلهٔ میزان عدالت

8. شوخی ستمها به خود اندازه ‌کند چشم

9. مرغان تحیر همه جغدند به دامش

10. هرگه ز صفیر نگه آواز‌ه کند چشم

11. بیدل ‌گل رخسار بتی خنده‌فروش است

12. وقت‌ست که داغ دل ما تازه کند چشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
* از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
شعر کامل
سعدی
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی
* سلطان صفت همی‌رود و صد هزار دل
* با او چنان که در پی سلطان رود سپاه
شعر کامل
سعدی