بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2257

1. در تجرد تهمتی دیگر ندوزی بر تنم

2. غیر من تاری ندارد چون نگه پیراهنم

3. رفت آن فرصت‌که ساز شوق گرم آهنگ بود

4. چون سپند از سرمه‌گیر اکنون سراغ شیونم

5. حیرتی‌ گل‌کن‌ گر از تمثال او خواهی نشان

6. یعنی از آیینه ممکن نیست بیرون دیدنم

7. با که‌ گویم ور بگوبم‌ کیست تا باورکند

8. آن پری‌روبی‌که من دیوانهٔ اوبم منم

9. چون حبابم پردهٔهستی فریبی بیش نیست

10. بحر عریانست اگر بیرون‌کنی پیراهنم

11. قید الفتگاه دل را چاره نتوان یافتن

12. عمرها شد چون نفس در آشیان پر می‌زنم

13. در سراغم ای نسیم جستجو زحمت مکش

14. رفته‌ام چندانکه نتوانی به یاد آوردنم

15. بسکه سر تا پای من وحشت کمین بیخودیست

16. نیست بی آواز پای دل شکست دامنم

17. سوی بیرنگی نفس هردم پیامم می برد

18. می‌رسد گردم به منزل پیشتر از رفتنم

19. بیدل از بس مانده‌ام چون کوه زیر بار درد

20. ناله جای‌ گرد می‌گردد بلند از دامنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی
* یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم
* دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
* کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
شعر کامل
سعدی