بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2271

1. آمدم طرح بهار تازه‌ای انشا کنم

2. یک دوگلشن بشکفم چشمی به رویت واکنم

3. از فسردن هر بن مویم مزار حیرتست

4. زان تبسمها جهانی مرده را احیا کنم

5. در خمارآباد امکان ساغر دیگر کجاست

6. التفاتی واکشم زان چشم و مستیها کنم

7. غنچه خرمن می‌کند شوقم زمین تا آسمان

8. بوسه‌واری گر به خاک آستانت جا کنم

9. فکر آن قامت جهانی را بلند آوازه‌ کرد

10. رخصت نازی‌ که من هم مصرعی رعنا کنم

11. شرم حسنم ساغر تکلیف چندین بیخودیست

12. بر قفا افتم چو مژگان گر مژه بالا کنم

13. در شکایت‌ نامه‌ام چون کاغذ آتش زده

14. نقطه پر پیدا کند تا نامه‌بر پیدا کنم

15. ناز پرورد تغافل خانهٔ یکتایی‌ام

16. هر کجا آیینه‌ای را بینم استغنا کنم

17. قطرهٔ اشکی به توفان آورم‌ کز حسرتش

18. تشنه‌کامی را صدای ساغر دریا کنم

19. عشق بیدل گر بساط نازم آراید چو شمع

20. آنقدر گردن ‌کشم از خود که سر را پا کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی
* نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
* هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
شعر کامل
حافظ
* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی