بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2371

1. پیمانهٔ غناکدهٔ بی‌مثالیم

2. پر نیست آنقدر که توان‌ کرد خالیم

3. شادم به‌کنج فقر کز ابنای روزگا‌ر

4. سیلی خور جواب نشد بی سوالیم

5. خاک ضعیف مرکز صد شعله رنگ و بوست

6. غافل مشو ز وحشت افسرده بالیم

7. آغوش مه پر است ز کیفیت هلال

8. بالیده‌ گیر نقص ز صاحب کمالیم

9. پستی ‌گل بلندی نخلست ربشه را

10. در خاک خفته اینقدر از طبع عالیم

11. از بس به رنگ نی پرم از انتظار درد

12. آغوش ناله می‌کند از خویش خالیم

13. عمریست ‌وحشتم ‌نگه چشم ‌حیرتیست

14. یادت نشانده است غبار غزالیم

15. سامان طراز راحتم از سعی نارسا

16. افکنده خواب با همه‌ جا فرش قالیم

17. از بسکه ناله داشت نی بوریای فقر

18. مخمل نبرد صرفهٔ خواب از نهالیم

19. فریاد کز فسردگی باغ اعتبار

20. هم جوهر چنار نشدکهنه سالیم

21. آغوش حیرتم به چه تنگی ‌گشوده‌اند

22. در من شکسته است چو گردون حوالیم

23. نتوان به چشم داد سراغ نمود من

24. بیدل به یمن ضعف چو معنی خیالیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دستگیری نتوان داشت توقع ز غریق
* اهل دنیا همه درمانده تر از یکدگرند
شعر کامل
صائب تبریزی
* چوخورشید برزد سر از برج گاو
* ز هر سو برآمد خروش چگاو
شعر کامل
فردوسی
* باغ عیشم که بصد گونه ریاحین خوش بود
* از گل و لاله تهی گشت و ز خاشاک پرست
شعر کامل
سیف فرغانی