بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2450

1. بی سیر عبرتی نیست ترک حیا نکردن

2. چیزی به پیش دارد سر بر هوا نکردن

3. هنگامهٔ رعونت مندیش خاصهٔ شمع

4. در هر سرآتشی هست تا نقش پا نکردن

5. آیینهٔ حضوریم اما چه می‌توان‌کرد

6. شرمت به‌ دیدهٔ ما زد قفل وا نکردن

7. در بارگاه اکرام مصنوع بی‌یقینی است

8. با یک جهان اجابت غیر از دعا نکردن

9. ازشوخ چشمی ما آن جلوه ماند محجوب

10. داد از جنون نگاهی آه از حیا نکردن

11. هر چند رنگ نازت مشاطهٔ غنا بود

12. بر خون ما ستم‌کرد یاد حنا نکردن

13. حیفست محرم بحر بر موج خرده‌ گیرد

14. با خلق‌ بی‌حیایی ‌ست شرم از خدا نکردن

15. قلقل نواست مینا، ای ساقیان صفیری

16. بر رنگ رفتهٔ ما تاکی صدا نکردن

17. وصل‌گهر درین‌بحر، موقوف بی‌تلاشی است

18. ای موج،‌ مصلحت نیست ترک شنا نکردن

19. نقد غنایم عمر واجستم از رفیقان

20. گفتند: دامن هم ازکف رها نکردن

21. انجام‌کار چون موج منظور هیچکس نیست

22. عمریست می‌رود پیش رو بر قفا نکردن

23. محجوب گفتگوییم مقدور جستجوییم

24. گفتار ما خموشی‌ست کردار ما نکردن

25. بیدل غم علایق حیف است بار دوشت

26. سر نیست اینکه باید از تن جدا نکردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
* که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
شعر کامل
حافظ
* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی
* به آب و رنگ تیغش برده تفضیل
* چو نیلوفر هم از دجله هم از نیل
شعر کامل
نظامی