بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2517

1. خار خار کیست در طبع الم تخمیر من

2. چون خراش سینه ناخن می‌کشد تصویر من

3. بسکه بی رویت شکفتن رفته از تخمیر من

4. نیست ممکن‌ گر کشند از رنگ‌ گل تصوبر من

5. از عدم افسانهٔ عبرت به گوشم خوانده‌اند

6. در فراموشی است یک خواب جهان تعبیر من

7. برکه بندم تهمت قاتل‌ که تا صبح جزا

8. خونم از افسردگی‌ کم نیست دامنگیر من

9. شور لیلی در شبستان سویدایم نشاند

10. دوده‌ گیرید از چراغ خانهٔ زنجیر من

11. یا رب آن روزی ‌که‌ گیرد شش جهت ‌گرد شکست

12. بر غبار خاطرکس نفکنی تعمیر من

13. از خودم آخر سراغ مدعا گل کردنی‌ست

14. می‌دود چون مو سحر بر آستین شبگیر من

15. انفعال بیوفایی بر محبت آفت است

16. دام می‌نالد چو زنجیر از رم نخجیر من

17. چون سحرتا دست یازم‌گرد جرات ریخته‌ست

18. پر تنک ‌کرده‌ست نومیدی دم شمشیر من

19. آب می‌گردم چو شمع اما سیاهی زبر پاست

20. خاک‌گردیدن مگر شوید خط تقصیر من

21. عمرها شد دل به قید وهم وظن خون می‌خورد

22. رحم ‌کن ای یأس بر مجنون بی‌زنجیر من

23. از نشان مدعا چون شمع دور افتاده‌ام

24. تا سحر هرشب همین پر می‌گشاید تیر من

25. عمر رفت و همچنان سطر نفس بی‌مسطر است

26. ناکجا لغزیده باشد خامهٔ تقدیر من

27. بیدل از طور کلامم بی‌تأمل نگذری

28. سکته خیز افتاده چون موج‌ گهر تقدیر من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاکیم و باید شدن زیر خاک
* همه جای ترسست و تیمار و باک
شعر کامل
فردوسی
* وان قطرهٔ باران که برافتد به سمنبرگ
* چون نقطه سفیداب بود از بر طومار
شعر کامل
منوچهری
* افتاده را دوباره فکندن کمال نیست
* آن را که خاک راه تو شد بر زمین مزن
شعر کامل
صائب تبریزی