بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2655

1. آه‌ که با دلم نبست عهد وفاق الفتی

2. چون نفسم به سر شکست گرد هوای غربتی

3. جنس ‌کساد جوهرم نیست قبول هیچکس

4. خاک خورد مگر ز شرم سجدهٔ هیچ قیمتی

5. داد ز کم بضاعتی آه ز سست همتی

6. معصیت آتشی نیافت در خور ابر رحمتی

7. چند خراشدم دماغ دود چراغ آرزو

8. یـأس حصول مدعاست ای دم سرد همتی

9. آفت اعتبار کس‌ ننگ مقلدی مباد

10. سوخت بنای شمع من‌گریهٔ بی‌ندامتی

11. ریگ روان ‌کجا برد شکوهٔ درد جستجو

12. از تک هرزه دو ندید آبله هم مروتی

13. دل به گداز غم نساخت دیده ز بی نمی‌گداخت

14. داد ندامتم نداد یکدو عرق خجالتی

15. با همه امتلای کام نیست ز حرص سیری‌ام

16. کاش دمی چو بندنی‌لب گزدم حلاوتی

17. همت سعی نیستی تا به‌ کجا رساندم

18. خاک مرا به چرخ برد یاد بلند قامتی

19. همدم صبح محشرم در تک و پوی جانکنی

20. تا نفسم به لب رسد می‌گذرد قیامتی

21. راحت بوریای فقرناز هزار جلوه داشت

22. من به‌گمان خوب بخت پا زده‌ام به دولتی

23. بیدل اگر تو محرمی دم مزن‌ از حدیث عشق

24. بست زبان علم و فن معنی بی‌عبارتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اوقات گرامی آنچه صرف عشق می گردد
* به دیوان قیامت در حساب زندگی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
* چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
شعر کامل
حافظ
* بغل از نامۀ احباب پُر کرد و نمی خواند
* که می ترسد شود مکتوب من هم در میان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری