بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2717

1. مشکل از هرزه دوی جز به تب و تاب رسی

2. پا به دامن نشکستی ‌که به آداب رسی

3. مخمل‌ کارگه غفلتی ای بیحاصل

4. سعی بیداریت این بس ‌که تو تا خواب رسی

5. آنقدر بر در اظهار مبر حاجت خویش

6. که به خفتکده منت احباب رسی

7. رمز اقبال جهان واکشی از ادبارش

8. گر به شاگردی شاگرد رسن تاب رسی

9. منت آلوده مکن چارهٔ زخم دل کس

10. ترسم از مرهم‌ کافور به مهتاب رسی

11. بی عرق نیست دل از خجلت تعمیر جسد

12. برمدار آنهمه این خاک‌ که تا آب رسی

13. ماهی قلزم حرص آب دگر می‌خواهد

14. عطشت‌ کم شود آندم‌ که به قلاب رسی

15. سیر این بحر دلیل سبق غیرتهاست

16. گرد خود گرد زمانی ‌که به ‌گرداب رسی

17. نشئه پیمایی کیفیت تاک آسان نیست

18. وا شود عقدهٔ دل تا به می‌ ناب رسی

19. ختم غواصی دریای یقینت این است

20. که ز هر قطره به آن‌ گوهر نایاب رسی

21. واصل کعبهٔ تحقیق ادب کوشانند

22. سر به‌ زانو نه و دیدی ‌که به محراب رسی

23. راهی از مقصد بسمل نگشودی هیهات

24. تا به ذوق طلب بیدل بیتاب رسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا همی سرخ بود همچو گل سرخ عقیق
* تا همی زرد بودهمچو گل زرد زریر
شعر کامل
فرخی سیستانی
* دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست
* کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* زعفران رخ ما از حذر چشم بد است
* ما حریف چمن و لاله ستانیم همه
شعر کامل
مولوی