بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2760

1. افتاده‌ام به راهت چون اشک بی‌روانی

2. مکتوب انتظارم شاید مرا بخوانی

3. از ساز حیرت من مضمون ناله درباب

4. گرد نگاه دارد فریاد ناتوانی

5. آنجا که عشق ریزد آیینهٔ تحیر

6. روشنتر از بیانها مضمون بیزبانی

7. یا اضطراب اشکی یا وحشت نگاهی

8. تاکی به رنگ مژگان پرواز آشیانی

9. از رفتن نفسها آثار نیست پیدا

10. نقش قدم ندارد صحرای زندگانی

11. دریای عشق و ساحل ای بیخبر چه حرفست

12. تا قطره دارد اینجا توفان بیکرانی

13. تا چند سنگ راهت باشد غبار هستی

14. از وحشت شرر کن نقش سبک‌عنانی

15. در عالمی که نقدش مصروف احتیاجست

16. ابرام می‌فروشی چند‌ان که زنده مانی

17. تا طبع دون نسازد مغرور اختیارت

18. ناکردن است اولی کاری که می‌توانی

19. بی صید دیدهٔ دام مخمور می‌نماید

20. قد دو تاست اینجا خمیازهٔ جوانی

21. خمخانهٔ تمنا جامی دگر ندارد

22. مفتست بیدماغی گر نشئه می‌رسانی

23. بیدل غبار آهی تا رنگ اوج گیرد

24. از چاک سینه دارم چون صبح نردبانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
* که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
* جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
شعر کامل
سعدی
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی