بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 281

1. ز چشم بی‌نگه بودم خراب‌آباد غارتها

2. چه لازم در دل دوزخ نشستن از شرارتها

3. سوادنامه هم‌کم‌نیست در منع صفای دل

4. به حیرانی مژه برداشتم‌کردم عمارتها

5. به‌ذوق‌کعبه‌مگذر ازطواف‌کلبهٔ مجنون

6. غبار معنی الفت مباشید از عبارتها

7. هجوم‌داغ عشقت‌کرد ایجاد سرشک من

8. زدل هرجا سویدا جوش زد دارد زیارتها

9. شکست برگ‌گل هم ازتبسم عالمی دارد

10. عرقریزی‌ست‌هرجاجمع می‌گرددحرارتها

11. به خاک خود تیمم ساحل امنی دگردارد

12. خم آورد ابروی ناز تو از بار اشارتها

13. به‌حسن خلق بیدل‌ناتوان‌در جنت‌آسودن

14. مشو چون زاهدان توفانی آب طهارتها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
* که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
شعر کامل
حافظ
* طلسمی که ضحاک سازیده بود
* سرش به آسمان برفرازیده بود
شعر کامل
فردوسی