بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 344

1. می‌کنم‌گاهی به یاد مستی چشمت شتاب

2. تا قیامت می‌روم در سایهٔ مژگان به خواب

3. از ادب‌پرورده‌های حسرت لعل توام

4. ناله‌ام چون موج‌گوهر نیست جز زیر نقاب

5. تا قناعت رشته‌دارگوهر جمعیت است

6. خاک بر جا ماندهٔ من آبرو دارد خطاب

7. گر به دریا سایه اندازد غبار هستی‌ام

8. از نفس چون فلس ماهی رنگ می‌بندد حباب

9. می‌کند اسباب راحت پایهٔ غفلت قوی

10. بر بساط‌سایه‌همچون‌کوه‌سنگین‌است خواب

11. امتیاز جزء وکل در عالم تحقیق نیست

12. هیچ نتوان‌کرد از خورشید تابان انتخاب

13. گردبادیم از عروج اعتبار ما مپرس

14. می‌شود برباد رفتن خیمهٔ ما را طناب

15. عمرها شد در غبار وهم توفان‌کرده‌ایم

16. چشمهٔ آیینه موجی دارد از عرض سراب

17. کار فضل آن نیست‌کز اسباب انجامش دهند

18. بر خیال پوچ می‌نازد دعای مستجاب

19. سخت‌رو را رقتی غرق خجالت می‌کند

20. ایستادن سنگ را مشکل بود برروی آب

21. از طلسم‌چرخ بی‌وحشت رهایی مشکل‌است

22. روزنی در خانهٔ زین نیست جزچشم رکاب

23. محرم‌آن جلوه‌گشتن نیست جزمشق حیا

24. حیرت آیینه هم اززنگ می‌خواهد نقاب

25. عشق راکردیم بیدل تهمت‌آلود هوس

26. در سوادکشور ما سایه دارد آفتاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی
* تا به‌سان چهرهٔ خوبان و روی عاشقان
* سرخ باشد ارغوان و زرد باشد شنبلید
شعر کامل
امیر معزی
* بس که چون نی‌شکری نازک و شیرین و لطیف
* بند بند تو ز سر تا به قدم شیرین‌ست
شعر کامل
هلالی جغتایی