بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 423

1. ای عدم‌پرورده لاف هستی‌ات جای حیاست

2. بی‌نشانی را نشان فهمیده‌ای تیرت خطاست

3. سایه را وهم بقا در عجز خوابانیده است

4. ورنه یک گام از خو‌دت آن‌سو جهان کبریاست

5. شبنم این باغ مژگانی ندارد در نظر

6. گر تو برخیزی ز خود برخاستنهایت عصاست

7. بی‌خمیدن از زمین نتوان گهر برداشتن

8. آنچه بردارد دلت زین خاکدان قد دوتاست

9. ‌نقص بینایی‌ست کسب عبرت از احو‌ال مرگ

10. چشم اگر باشد غبار زندگی هم توتیاست

11. خودسریهااز مقام امن دور افتادن است

12. ناله تا انداز شوخی می‌کنداز دل جداست

13. جز‌فنا صورت نبندد اعتبار زندگی

14. گو بنالد یا به خود پیچد نفس جزو هواست

15. خیرها را جلوهٔ شر می‌دهد چرخ دورنگ

16. پشت‌کاغذ در نظر چپ می‌نماید نقش راست

17. بسکه تنگی‌کرد جا بر خوان انعام فلک

18. میهمانان هوس را خوردن پهلو غذاست

19. اوج دولت سفله‌طبعان را دو روزی بیش نیست

20. خاک اگر امروز بر چرخ است فردا زیر پاست

21. نازنینان فارغ از آرایش مشاطه‌اند

22. حسن معنی را همان رنگینی معنی حناست

23. حرف سردی‌کوه تمکین را ز جا برمی‌کند

24. از نسیمی خانهٔ بیتابی دریا پپاست

25. عجز طاقت سد راه رفتن از خویشم نشد

26. بیدل از واماندگی سر تا به پای شمع‌ پاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند که در سینه غم عشق نهان کن
* در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شود چون بید لرزان سرو آزاد
* اگر بیند قد دلجوی فرخ
شعر کامل
حافظ
* جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا
* عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام
شعر کامل
رهی معیری