بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 536

1. طبعی‌که امیدش اثر آمادهٔ بیم است

2. گر خود همه‌ فردوس بود ننگ جحیم است

3. بر طینت آزاد شکستی نتوان بست

4. بی‌رنگی این شیشه ز آفات سلیم است

5. در دهر نه‌تنها من و تو بسمل یأسیم

6. گر بازشکافی دل هر ذره دو نیم است

7. صد زخم دل ایجادکن ازکاوش حسرت

8. چون ‌سکه ‌گرت ‌چشم ‌هوس‌ بر زر و سیم است

9. بی‌سعی تأمل نتوان یافت صدایم

10. هشدارکه تار نفسم نبض سقیم است

11. آنجاکه بود لعل توجانبخش تکلم

12. گوهر گره کیسهٔ امید لئیم است

13. از نالهٔ ما غیر ثبایت نتوان یافت

14. سایل نفسش صرف دعاهای‌کریم است

15. سیلاب به دریا چقدر گرد فروشد

16. ما تازه‌ گناهیم و دعای تو قدیم است

17. آه از دل ما زحمت خاشاک هوس بر

18. روشنگری بحر، به تحریک نسیم است

19. تا بیخبرت مات نسازند برون تا

20. زبن خانهٔ شطرنج‌که همسایه غنیم است

21. ما را نفس سرد سحر خیز جنون کرد

22. جز یأس چه زاید شب عشاق عقیم است

23. بیدل به اشارات فنا راه نبردی

24. عمری‌ست‌که‌گفتیم نظیر تو ‌عدیم است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بود برگ گل سوریت از خار مترس
* ور هوای چمنت نیست بگلزار مرو
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* در بهشت عافیت افتادم از بی حاصلی
* شد حصاری بی بری از سنگ طفلان بید را
شعر کامل
صائب تبریزی