بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 545

1. ای‌کعبه جو یقینی اگرکار بستن است

2. احرام بستنت همه زنار بستن است

3. گر محرمی علم نفرازی یه حرف پوچ

4. این پنبه پرچمی‌ست‌که بر دار بستن است

5. باید به خون هر دو جهان دست شستنت

6. مشاطه‌گر حنا به‌کف یار بستن است

7. چون سایه عالمی‌ست به زیر نگین ما

8. گر سر به دوش جبههٔ هموار بستن است

9. عبرت زکارگاه عمل موج می‌زد

10. ساز شکسته را چقدر تار بستن است

11. منگر به لفظ و معنی‌ام ازکم‌بضاعتی

12. تنگی برای قیافه‌تکرار بستن است

13. ای صرصر انتظار چراغان اعتبار

14. درهاگشوده‌ای‌که به یک بار بستن است

15. سست است بار قافلهٔ عافیت هنوز

16. پر بسته‌ایم نوبت منقار بستن است

17. پر نامجو مباش‌که نقش نگین عجز

18. پیشانی شکسته به دیوار بستن است

19. در خاکدان دهر مچین دستگاه ناز

20. گر بر سر مزار چه دستار بستن است

21. بیدل مباش‌ غرهٔ تحصیل مدعا

22. در مزرعی‌که خوشه همان بار بستن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقد هر دو عالم را باختم به یک دیدن
* طرز بازیم بنگر، شیوهٔ قمارم بین
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دیدن روی تو ظلم است و ندیدن کردن مشکل است
* چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
* جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ