بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 770

1. تعین جز افسون اوهام نیست

2. نگین خنده‌ای می‌کند نام نیست

3. به بی‌مقصدی خلق تک می‌زند

4. همه قاصدانند و پیغام نیست

5. جهان سرخ‌وش پستی فطرت است

6. هواهاست در هر سر و، بام نیست

7. فروغ یقین بر دلکش نتافت

8. درین خانه‌ها وضع‌گلجام نیست

9. کسی‌تاکجا ناز سبزان‌کشد

10. به هندوستان یک گل‌اندام نیست

11. به هم دوستان را غنودن‌کجاست

12. دو مغزی به هر جنس بادام نیست

13. به غفلت چراغان‌کنید از عرق

14. که بالیدن سایه بی‌شام نیست

15. دماغ حریفان حسرت رساست

16. به خمیازه ترکن لبت‌، جام نیست

17. چه اوج سپهر و چه زیرزمین

18. به هرجا تویی جای آرام نیست

19. رعونت اگر نشئهٔ زندگی‌ست

20. سر زنده باگردنت رام نیست

21. غبار عدم باش و آسوده زی

22. به این جامه تکلیف احرام نیست

23. ضروری ندارم سخن می‌کنم

24. اداهایم از عالم وام نیست

25. قناعت کفیل بهار حیاست

26. گل طینتم بیدل ابرام نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی
* هر کجا ویران بود آن جا امید گنج هست
* گنج حق را می‌نجویی در دل ویران چرا
شعر کامل
مولوی
* حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ
* قبول خاطر و لطف سخن خدادادست
شعر کامل
حافظ