بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 828

1. زندگانی‌ست‌ که جز مرگ سرانجام نداشت

2. گر نمی‌بود نفس‌، صبح‌کسی شام نداشت

3. دل پرکار هوس متهم غیرم کرد

4. ساده تا بود نگین‌، غیر نگین نام نداشت

5. قدردان همه چیز آینهٔ منتظری‌ست

6. دردم از حاصل وصلیست که پیغام نداشت

7. مایهٔ‌ عاریت و صرف‌ طرب جای حیاست

8. گل سر و برگ شکفتن به زر وام نداشت

9. سیر کیفیت عبرتگه امکان کردیم

10. نقش پا داشت هوایی که سر بام نداشت

11. کاش بی‌جرات آهنگ طلب می‌بودیم

12. تکمهٔ جیب ادب جامهٔ احرام نداشت

13. پختگی چین تعین به رخ خلق افکند

14. رنگ هموار به غیر از ثمر خام نداشت

15. هیچکس چشم به جمعیت دل باز نکرد

16. این گلستان گل کیفیت بادام نداشت

17. سر زانوی ادب میکده ی راز که بود

18. عیش این حلقهٔ تسلیم خط جام نداشت

19. دل وفا خواست جوابش به تغافل دادی

20. داد تحسین طلبان این همه دشنام نداشت

21. بیدل از وهم فسردی‌، چه تعلق‌، چه وفاق

22. طایر رنگ‌،‌کمین قفس و دام نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زمین هفت کشور مرا گشت راست
* دلم یافت از بخت چیزی که خواست
شعر کامل
فردوسی
* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی
* این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی