بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 856

1. ازین بساط‌کسی داغ آرمیدن رفت

2. که با وجود نفس غافل ازتپیدن رفت

3. درین چمن سرتسلیم آفتیم همه

4. گلی‌که برق خزانش‌نزد به چید‌ن رفت

5. ز بس‌گد‌از تمنا به دل‌گره کردیم

6. نفس چو اشک به دریوزهٔ چکیدن رفت

7. کباب غیرت آن رهروم‌که همچوثمر

8. به پا شکستگی رنگ تا رسیدن رفت

9. زبسکه قطع تعلق زخویش دشواراست

10. چوگاز مدت عمرم به لب‌گزیدن رفت

11. نی‌ام چو اشک به راه تو داغ نومیدی

12. سر سجود سلامت اگر دویدن رفت

13. مجو ز مردم بی‌معرفت دم تسلیم

14. ز سرو از ره بیحاصلی خمیدن رفت

15. سراغ جلوه ز مابیخودن مگیر و مپرس

16. بهار حیرت آیینه در ندیدن رفت

17. فسانه‌ای ز رم فرصت نفس خو‌اندیم

18. به لب نکرده‌گذر آن سوی شنیدن رفت

19. خیال هستی موهوم ریشه پیداکرد

20. به فکر خواب متن فصل آرمیدن رفت

21. به جهد مسند عزت نمی‌شود حاصل‌

22. نمی‌توان به فلک بیدل از دویدن رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
* تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
شعر کامل
حافظ
* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی
* بهر جائی که خون راند این تن پاک
* گیاه مهر، خواهد رستن از خاک
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی