لینک اشتراک گذاری
کپی شد
اقبال لاهوریاسرار خودی
شمارهٔ 1-اسرار خودی : دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
شمارهٔ 2-تمهید : نیست در خشک و تر بیشهٔ من کوتاهی
شمارهٔ 3-در بیان اینکه اصل نظام عالم از خودی است و تسلسل حیات تعینات وجود بر استحکام خودی انحصاردارد : پیکر هستی ز آثار خودی است
شمارهٔ 4-دربیان اینکه حیات خودی از تخلیق و تولید مقاصد است : زندگانی را بقا از مدعا ست
شمارهٔ 5-در بیان اینکه خودی از عشق و محبت استحکام می پذیرد : نقطهٔ نوری که نام او خودی است
شمارهٔ 6-در بیان اینکه خودی از سؤال ضعیف میگردد : ای فراهم کرده از شیران خراج
شمارهٔ 7-در بیان اینکه چون خودی از عشق و محبت محکم میگردد ، قوای ظاهره و مخفیه نظام عالم را مسخر می سازد : از محبت چون خودی محکم شود
شمارهٔ 8-حکایت درین معنی که مسئلهٔ نفی خودی از مخترعات اقوام مغلوبهٔ بنی نوع انسان است که به این طریق مخفی اخلاق اقوام غالبه را ضعیف میسازند : آن شنیدستی که در عهد قدیم
شمارهٔ 9-در معنی اینکه افلاطون یونانی که تصوف و ادبیات اقوام اسلامیه از افکار او اثر عظیم پذیرفته بر مسلک گوسفندی رفته است و از تخیلات او احتراز واجب است : راهب دیرینه افلاطون حکیم
شمارهٔ 10-در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه : گرم خون انسان ز داغ آرزو
شمارهٔ 11-در بیان اینکه تربیت خودی را سه مراحل است مرحلهٔ اول را اطاعت و مرحلهٔ دوم را ضبط نفس، و مرحله سوم را نیابت الهی نامیده اند: «مرحلهٔ اول اطاعت» : خدمت و محنت شعار اشتر است
شمارهٔ 12-در شرح اسرار اسمای علی مرتضی : مسلم اول شه مردان علی
شمارهٔ 13-حکایت نوجوانی از مرو که پیش حضرت سید مخدوم علی هجویری رحمة الله علیه آمده از ستم اعدا فریاد کرد : سید هجویر مخدوم امم
شمارهٔ 14-حکایت طایری که از تشنگی بیتاب بود : طایری از تشنگی بیتاب بود
شمارهٔ 15-حکایت الماس و زغال : از حقیقت باز بگشایم دری
شمارهٔ 16-حکایت شیخ و برهمن و مکالمه گنگ و هماله در معنی اینکه تسلسل حیات ملیه از محکم گرفتن روایات مخصوصه ملیه می باشد : در بنارس برهمندی محترم
شمارهٔ 17-در بیان اینکه مقصد حیات مسلم ، اعلای کلمة الله است و جهاد ، اگر محرک آن جوع الارض باشد در مذهب اسلام حرام است : قلب را از صبغة الله رنگ ده
شمارهٔ 18-اندرز میر نجات نقشبند المعروف به بابای صحرائی که برای مسلمانان هندوستان رقم فرموده است : ای که مثل گل ز گل بالیده‌ای
شمارهٔ 19-الوقت سیف : سبز بادا خاک پاک شافعی
شمارهٔ 20-دعا : ای چو جان اندر وجود عالمی

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* اولین گام ار سمند عقل را پی می‌کنی
* وادی بی منتهای عشق را طی می‌کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی