اقبال لاهوریزبور عجم (فهرست)

شمارهٔ 105-بر دل بیتاب من ساقی می نابی زند

1. بر دل بیتاب من ساقی می نابی زند

2. کیمیا ساز است و اکسیری بسیمابی زند

3. من ندانم نور یا نار است اندر سینه ام

4. این قدر دانم بیاض او به مهتابی زند

5. بر دل من فطرت خاموش می آرد هجوم

6. ساز از ذوق نوا خود را به مضرابی زند

7. غم مخور نادان که گردون در بیابان کم آب

8. چشمه ها دارد که شبخونی به سیلابی زند

9. ایکه نوشم خورده ئی از تیزی نیشم مرنج

10. نیش هم باید که آدم را رگ خوابی زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعر و عرش و شرع از هم خاستند
* تا دو عالم زین سه حرف آراستند
شعر کامل
عطار
* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خود قلم
* تا کنم شرح غمت بر لوح خاک خود رقم
شعر کامل
جامی