فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 171

1. عاشقانرا در بهشت آرام نیست

2. عشقبازی کار هر خود کام نیست

3. پختهٔ باید بلای عشق را

4. کار این سودا پزان خام نیست

5. چارهٔ عاشق همین بیچارگیست

6. همدمش جز بخت نافرجام نیست

7. کام نتوان یافتن در راه عشق

8. غیر ناکامی درین ره کام نیست

9. دست باید داشتن از ننگ و نام

10. عشق را عاری چو ننک و نام نیست

11. زین شب و روز مکرر دل گرفت

12. ایخوش آنجائی که صبح و شام نیست

13. خوبتر از خال و زلف دلبران

14. دانهٔ مردم ربا و دام نیست

15. آبروی نیکوان دلدار ماست

16. لیک با این خاک شینان رام نیست

17. تا وصالش دست ندهد فیض را

18. این دل سرگشته را آرام نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
* یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
شعر کامل
حافظ
* نیست یک جو خلد را در دیده من اعتبار
* حسن گندم گون برد از راه چون آدم مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
* نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
شعر کامل
حافظ