فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 215

1. کاش از جانان رسد پیغام تلخ

2. تا کسی شیرین کند زان کام تلخ

3. از لب چون شکرت ای کان لطف

4. سخت شیرینست آن دشنام تلخ

5. مستی من چون لب شیرین تست

6. نیست از جام می گل فام تلخ

7. زهر چشم تو دلم از کار برد

8. وه چو شیرینست آن بادام تلخ

9. زهر هجرت تلخ دارد کام من

10. جز بوصلت خوش نگردد کام تلخ

11. سهل و آسان مینماید از نخست

12. عشق دارد عاقبت انجام تلخ

13. بر لب من نه لب شیرین خویش

14. تا نیارم برد دیگر نام تلخ

15. فیض را شیرین نگوئی تلخ گوی

16. هست شیرین از لبت دشنام تلخ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد حرف غم نوشتم در دل چو نامه و انرا
* خواهم فگند سویش همراهِ تیر آهی
شعر کامل
جامی
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ
* تا داشتیم چون سرو یک پیرهن درین باغ
* از گرم و سرد عالم پروا نبود ما را
شعر کامل
صائب تبریزی