فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 260

1. جان گذر میکند آن به که بجانان گذرد

2. قطره شد بیمدد آن به که بعّمان گذرد

3. دل چو غم میخورد آن به که غم دوست خورد

4. عمر چون میگذرد به که بسامان گذرد

5. تا بکی وقت بلاطایل و بیهوده رود

6. تا بکی عمر بلایعنی و خسران گذرد

7. چند اوقات شود صرف جهان فانی

8. نه در اندیشهٔ آغاز و نه پایان گذرد

9. حیف از این عمر گرانمایه که هر لحظه از آن

10. صرف طاعات توان کرد و بعصیان گذرد

11. گوش جان وصف حدیث تو کنم تا جانرا

12. لحظه لحظه بنظر حوری و غلمان گذرد

13. جان و دل هر دو نثار تو کنم تا بر من

14. متصل لشکر دل قافله جان گذرد

15. دل بعشق تو دهم تا رمقی در دل هست

16. جان برای تو دهم تا بجهان جان گذرد

17. هر که در کشتی عشق آمد ازین قلزم دهر

18. کی دگر در دلش اندیشهٔ طوفان گذرد

19. فیض دشوار شود کار چو گیری دشوار

20. ور تو آسان شمری مشکلت آسان گذرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ندارد حاصلی سوز محبت را نهان کردن
* که عود زیر دامن از گریبان سر برون آرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* من نه تنها خواهم این خوبان شهر آشوب را
* کیست در شهر آنکه خواهان نیست روی خوب را
شعر کامل
جامی
* بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
* بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
شعر کامل
حافظ