فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 281

1. شور عشقی گر که دلرا بر سر کار آورد

2. بلبل گلزار معنی را بگلزار آورد

3. آتشی در من زند از من بسوزد ما و من

4. گوش هستیهای مادر حلقهٔ یار آورد

5. نور روی دوست عالمگیر شد موسی کجاست

6. پیر و خاتم شود تا تاب دیدار آورد

7. هر که دیدار جمال دوسترا انکار کرد

8. جرعهٔ از بادهٔ عشقش باقرار آورد

9. میکند در پرده مستی ترسم ار شوری کنم

10. غیرتش منصور دیگر بر سر دار آورد

11. میکنم در پرده مستی تاخس خشکی مباد

12. در گلستان حقایق خار انکار آورد

13. عشق اگر در زاهدان یابد رهی از داغها

14. در دل چون سنگشان گلزارها بار آورد

15. عشق باید تا درین افسردگان آتش زند

16. از نی رگهای تنشان نالهٔ زار آورد

17. در زمین دل نهال غم نشانیدم دگر

18. بو که بعد از روزگاری خرمی بار آورد

19. هر کرا خواهد چشاند از غم خود جرعهٔ

20. این متاعی نیست کانرا کس ببازار آورد

21. گر به بیند منکر عشاق خورشید رخش

22. مو بمویش ذره ذره در دم اقرار آورد

23. فیض دم در کش زمانی بر خموشی صبر کن

24. یار شیرین لعل شیرین را بگفتار آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
* به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
شعر کامل
حافظ
* آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش
* در خزان هر برگ چندین رنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* از پرده عراق به عشاق تحفه بر
* چون راست و بوسلیک خوش الحانم آرزوست
شعر کامل
مولوی