فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 415

1. جان سوختهٔ روئیست پروانه چنین باید

2. دل شیفتهٔ روئیست پروانه چنین باید

3. تا لب نهدم بر لب جان میرسدم بر لب

4. احسنت زهی باده پیمانه چنین باید

5. گه مست زناسوتم گه غرفه لاهوتم

6. گاه از خم و گه دریا مستانه چنین باید

7. چشم تو کند مستم لعلت برد از دستم

8. هر جام مئی دارد میخانه چنین باید

9. سر مست ز ساغر گشت دل واله دلبر گشت

10. تن بیخبر از سرگشت مستانه چنین باید

11. زلفت ره دینم زد ابرو ره محرابم

12. ایمان بتو آوردم بتخانه چنین باید

13. در دل چو وطن کردی جا در تن من کردی

14. جانم بفدا بادت جانانه چنین باید

15. جز جان من و جز دل جائی کنی ار منزل

16. افغان کنم و نالم حنانه چنین باید

17. در آتش عشقت‌ فیض میسوزد و میسازد

18. تا جان برهت بازم پروانه چنین باید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در ماهتاب دوش خرامان همی شدی
* ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* چو تا با من سخن گویی ز شادی
* چو مرزنگوش گردم سر به سر گوش
شعر کامل
ظهیر فاریابی
* ازنشاط اهل دل ظاهرپرستان غافلند
* پسته دایم در میان پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی