فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 480

1. چو مرد او شدی مردانه میباش

2. چو مست او شدی مستانه میباش

3. اگر در سر هوای دوست داری

4. ز خویش و آشنا بیگانه میباش

5. چه خواهی لذت مستی بیابی

6. شراب عشق را پیمانه میباش

7. چه درهای سعادت بازخواهی

8. کلید عشق را دندانه میباش

9. چو زلف او پریشان شد بصد دل

10. درو آویز خود را شانه میباش

11. و گر زلفش شود زنجیر عشاق

12. برو عاشق شو و دیوانه میباش

13. چو گل باشد تو بلبل باش و مینال

14. و گر شمعست رو پروانه میباش

15. اگر جز جان تو مسند کند دوست

16. فغان کن ناله کن حنانه میباش

17. تو یک قطره ز بحر لامکانی

18. درون این صدف دردانه میباش

19. خمش کن گفتگو بگذار ای میباش

20. دهانرا مهرکن بی چانه میباش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاطرت از شکوه ما کی پریشان می شود؟
* زلف پر کرده است از حرف پریشان گوش تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک
* کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان
شعر کامل
خاقانی
* لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
* داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
شعر کامل
حافظ