فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 488

1. بتی از دور اگر بینی مرو پیش

2. که من دیدم سزای خویش از خویش

3. بکوی دلبری افتد گذارت

4. بهر دو دست گیر ای دل سر خویش

5. در آن کو صد بلا می‌آید از پس

6. در آن کو صد خطر میخیزد از پیش

7. شود تن زار و جان مأوای انوار

8. جگر از غصه خون دل از جفا ریش

9. گهی از غمزهٔ بر دل خورد نیر

10. گه از مژگانی آید بر جگر نیش

11. گه از زلفی بجان آید کمندی

12. گه از گیسوئی افتد دل بتشویش

13. چها از عشق اینان من کشیدم

14. هنوزم تا چه آید بعد ازین پیش

15. طبیبانرا ز غم دل خون شود خون

16. اگر دستی نهندم بر دل ریش

17. برسوائی کشد آخر مرا کار

18. ندارم طاقت کتمان ازین پیش

19. مگر عشق خدائی گیردم دست

20. که سازم عاشقی را مذهب و کیش

21. رساند تا مرا آخر بجائی

22. که نبود حد انسانی ازین بیش

23. خدایا فیض را عشق رسائی

24. کرم کن از محبت خانهٔ خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مکن حافظ از جور دوران شکایت
* چه دانی تو ای بنده کار خدایی
شعر کامل
حافظ
* ندارد حاصلی سوز محبت را نهان کردن
* که عود زیر دامن از گریبان سر برون آرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* کجا سر پنجۀ من شانۀ زلف تو خواهد شد؟
* که این دولت نصیب بخت شمشاد است می دانم
شعر کامل
حزین لاهیجی