فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 582

1. تا بعشق تو جان و دل بستم

2. رستم از خویش و با تو پیوستم

3. تا بروی تو چشم بگشادم

4. کافرم گر بغیر دل بستم

5. تا بدیدم گشایش لطفت

6. بر دل انوار قهر را بستم

7. مزهٔ قهر یافتم در لطف

8. لطف در قهر هم مزیدستم

9. هوشیارم کنی گه مستی

10. هم ز تو هوشیار و هم مستم

11. تو همانی که بودی از اول

12. من دم تو بکهنه پیوستم

13. هستی تو بذات تو قایم

14. من دمی نیستم دمی هستم

15. تو بلندی ز خویشتن داری

16. من بتو عالی و بخود پستم

17. فیض در کفر دید ایمان را

18. تا که زلفت فتاد در شستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* سنبل زلف از رخش تا برکنار افتاده است
* گل چو تقویم کهن از اعتبار افتاده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز خاک آفریدت خداوند پاک
* پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
شعر کامل
سعدی