فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 593

1. دم بدم از تو غمی میرسد و من شادم

2. بند بر بند من افزاید و من آزادم

3. عید قربان من آندم که فدای تو شوم

4. عید نوروز که آئی بمبارکبادم

5. یاد آنروز که دل بردی و جان میرقصید

6. کاش صد جان دگر بر سر‌ آن میدادم

7. مرغ دل داشت هوای تو در اقلیم دگر

8. کرد پروازی و در دام بلا افتادم

9. گر نگیری تو مرا دست درآیم از پای

10. برسی گر تو بجائی نرسد فریادم

11. آهی ار سر دهم از پای در آرد آهم

12. گریه بنیاد کنم سیل کند بنیادم

13. زدن تیشه بر این کوه مرا پیشه شده است

14. بیستونیست فراق تو و من فرهادم

15. یاد من خواه بکن خواه مکن مختاری

16. لیکن ایدوست تو هرگز نروی از یادم

17. میشوم پیر و جوان میشودم در سر عشق

18. بهر عشق تو مگر مادر گیتی زادم

19. گاه ویرانم و از خویش بود ویرانیم

20. گاه آباد و ز معماری تو آبادم

21. داد از تو بتو آرم که نباشد جایز

22. فیض را این که به بیگانه رساند دادم

23. این جواب غزل حافظ خوش لهجه که گفت

24. زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چون آب روی لاله و گل فیض حسن توست
* ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم
شعر کامل
حافظ