فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 606

1. من تاب فراق تو ندارم

2. نقش تو بسینه می‌نگارم

3. باشد روزی رخت به بینم

4. تا جان بلقای تو سپارم

5. شد در رگ و ریشه تیر عشقت

6. از هم بگستت پود و تارم

7. از بادهٔ آن دو چشم مستت

8. گه سر خوش و گاه در خمارم

9. وز بوی دو زلف عنبرینت

10. آشفته و مست و بیقرارم

11. وز لعل لب شکر فروشت

12. تلخ است مذاق انتظارم

13. جز وصل تو مقصدی ندارم

14. جز یاد تو مونسی ندارم

15. دیریست که در سر من این هست

16. کاندر قدم تو جان سپارم

17. لطفی لطفی که سوخت جانم

18. رحمی رحمی که سخت زارم

19. باران کرم ببار بر فیض

20. آبی آور بروی کارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در پرده حجاز بگو خوش ترانه‌ای
* من هدهدم صفیر سلیمانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
* بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
شعر کامل
مولوی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی