فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 612

1. ز تو ای گشاد دلها همه کار بسته دارم

2. ز تو ای دواء و درمان دل و جان خسته دارم

3. بامید آنکه شاید بهوای تو ببندم

4. همه تار و پود خود را ز جهان گسسته دارم

5. نه نگاه نیم مستت دل من بجا گذارد

6. نه ز بند شست زلفت سر موی رسته دارم

7. همه رنج و محنت و غم همه درد و سوز و ماتم

8. سپه بلای عشقت بدلم نشسته دارم

9. بتو بسته‌ام دلی را که شکسته است صد جا

10. بپذیر عذرم ای جان که شکسته بسته دارم

11. بشکیب تا بسوزد دل و جان در آتش او

12. دل و جان چسودای فیض که ز غیر رسته دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ
* روی از خدا به هر چه کنی شرک خالصست
* توحید محض کز همه رو در خدا کنیم
شعر کامل
سعدی
* سبکساران به شور آیند از هر حرف بی مغزی
* به فریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را
شعر کامل
صائب تبریزی