فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 618

1. قلم گرفتم و گفتم مگر دعا بنویسم

2. دعا بیار جفا کار بیوفا بنویسم

3. شکایتی بلب آمد ز جورهای تو گفتم

4. بهیچ نامه نگنجی ترا کجا بنویسم

5. دعا و شکوه بهم در نزاع و من متحیر

6. کدام را ننویسم کدام را بنویسم

7. خدای داند و بس جز خدا کسی نه بداند

8. که گر سر گله را وا کنم چها بنویسم

9. اگر سر گله را واکنم وفا ننماید

10. مداد بحر و بیاض زمین کجا بنویسم

11. نه بحر ماند و نه بر نه خشک ماند و نه تر

12. اگر شکایت دلبر بمدعا بنویسم

13. همان بهست که خاموش گردم از گله چون فیض

14. ز مدعا نزنم دم همین دعا بنویسم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
* جز این خیال ندارم خدا گواه من است
شعر کامل
حافظ
* در مشرب پیاله کشان نیست سرکشی
* بر هر طرف که می کشیش تاک می رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* شیطان راه ما نشود گندم بهشت
* ما را بس است نان جوین دیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی