فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 681

1. ما را ره توفیق نمودند و بریدیم

2. بر ما در تحقیق گشودند و رسیدیم

3. یکچند بهر صومعه بدیم ارادت

4. یکچند بهر مدرسه گفتیم و شنیدیم

5. اقلیم معارف همه را سیر نمودیم

6. در باغ حقایق بهمه سبزه چریدیم

7. بس عطر روانبخش ز گلها که گرفتیم

8. بس میوه دلپرور دلخواه که چیدیم

9. کردیم نظر در شجر زینت دنیا

10. نه سایه نه برداشت ازو مهر بریدیم

11. ناگاه شد از قرب نمودار درختی

12. مقصود دل آن بود بکنهش چو رسیدیم

13. دادند بما عیش مصفای مؤبد

14. در سایهٔ آن رحل اقامت چو کشیدیم

15. دیدیم چو ما ساقی میخانهٔ توحید

16. یکجرعه از آن بادهٔ بیرنگ چشیدیم

17. صد شکر دل آسود ز تشویش کشاکش

18. چون فیض نه پیر و نه فقیه و نه مریدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگذار که نا اهلان چینند گل رویت
* کز نار چو گل چینند جز خار نمی‌ماند
شعر کامل
محتشم کاشانی
* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی