فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 728

1. منگر تو در روی بتان بهر هوای خویشتن

2. در آتش سوزان مرو ای دل بپای خویشتن

3. هرگو دلش از دشت برد مهر بتان سنگدل

4. در دوزخ نقد اوفتاد دید او جزای خویشتن

5. با عشق خوبان خو مکن جز جانب حق رو مکن

6. کین غم چو افروزد دلت بینی سزای خویشتن

7. غم را بسوزان شاد شو در عشق حق استاد شو

8. شاگردی شیطان مکن بهر بلای خویشتن

9. نی‌نی چو شیطان خود روی‌بینی چو دانه سوی دام

10. استاد شیطان میشوی در ابتلای خویشتن

11. رو رسم نو بنیاد کن خود را ز خود آزاد کن

12. تا وارهی زین بندگی باشی برای خویشتن

13. چون فیض روحانی شوی زاقندهٔ ثانی شوی

14. یابی بقای جاودان اندر فنای خویشتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
* آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید
* آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
* با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی