فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 797

1. ای خدا شرمنده‌ام از کثرت احسان تو

2. شرم بر شرمم فزاید چون کنم عصیان تو

3. گر ببخشائی گناهان مرا از فضل خود

4. آب گردم از خجالت بر در غفران تو

5. ور حساب من کنی ای وای من ای وای من

6. کی تن و جان من آرد طاقت نیران تو

7. گاه گویم شاید این ذره نیاید در حساب

8. چون کنم با ذره دارد کار در استان تو

9. هرچه هستم از توام بهر توام ای بی‌نیاز

10. مظهر قهر توام یا مظهر غفران تو

11. هرچه دارم از تو دارم خود چه دارم هیچ هیچ

12. نسیتم من جز بدی مستغرق احسان تو

13. فیض را حد ثنایت نیست معذورش بدار

14. کیست او یا چیست او تا دم زند در شان تو

15. کی توان از عهدهٔ شکر تو بیرون آمدن

16. شکر نعمت نعمتی دیگر بود از خوان تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
* فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* شیوه عاجزکشی از خسروان زیبنده نیست
* بی تکلف، حیله پرویز نامردانه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
* که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست
شعر کامل
حافظ