فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 800

1. هستیم یکقطره از دریای تو

2. مستیم یک نشأه از صهبای تو

3. گر قبولم میکنی درّ یتیم

4. رانیم از خود کف دریای تو

5. حسن تو نور دل بینای من

6. عشق من زیب رخ زیبای تو

7. چشم تو مفتون سر تا پای خود

8. چشم من حیران سر تا پای تو

9. آبروی شمع و مه را ریخت دوش

10. آفتاب روی بزم آرای تو

11. میفزاید شور بر شور دلم

12. چون تبسم میکند لب‌های تو

13. آه من از تاب آن زلف سیاه

14. شور من از لعل شکر خای تو

15. ناله‌ام از بخت مادر زاد خود

16. عشق من از حسن مادرزای تو

17. هر که سودا کرد با تو سود برد

18. فیض را سر رفت از سودای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* بغیر اشک که راه نگاه من بندد
* که دیده قافله ای چشم راهزن بندد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* این گردباد نیست که بالا گرفته است
* از خود رمیده ای است که صحرا گرفته است
شعر کامل
صائب تبریزی