فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 836

1. بدل گفتم سوی دلبر نشان ده

2. نشانی سوی عیش جاودان ده

3. نشان گفتا سوی او عشق و مستی است

4. حجاب خود خودی ترک همان ده

5. شدم نا بر در میخانه عشق

6. که مسکینم مرا می رایگان ده

7. نخستم کن توانائی کشیدن

8. توانا چون شدم تا میتوان ده

9. روانم جفت کن با دختر زر

10. بطاق ابروی پیر مغان ده

11. بچشمم مست ساقی کرد اشارت

12. که یکساغر بدین بی خان و مان ده

13. گرفتم ساغری از وی کشیدم

14. بگفتم یا رب از خویشم امان ده

15. بگفتا گر امان خواهی چو مردان

16. طلاق این جهان و آنجهان ده

17. چوفیض از هر دو عالم رو بگردان

18. بحق رو آر و ترک این و آن ده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست
* نبسته است کسی شاهراه دلها را
شعر کامل
صائب تبریزی
* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ناصح زبان گشاد که تسکین دهد مرا
* نام تو برد و موجب صد اضطراب شد
شعر کامل
هلالی جغتایی