فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 86

1. بندهٔ او من و او خدای منست

2. من برای وی و او برای منست

3. مقصد اصلی ندای کنم

4. سایر خلق چون صدای منست

5. هادی این رهم صلا بزنید

6. هر کرا پیرو هدای منست

7. میروم بر براق عشق سوار

8. قبهٔ آسمان درای منست

9. پیشوا و امام قافله ام

10. همهٔ خلق در قفای منست

11. آفتاب سپهر امر منم

12. خلق را نور از ضیای منست

13. فلک از های و هوی من در رقص

14. در ملک نیز های های منست

15. هر چه در عالم کبیر بود

16. جمله در جبّه و ردای منست

17. آفرینش اگر کلان ور خرد

18. همه در سایه لوای منست

19. زیر این قبه نیست خانهٔ من

20. عرصهٔ لامکان سرای من است

21. غربت افکنده است بر خاکم

22. صدر ایوان عرش جای من است

23. سرو پرواز لامکان دارم

24. کره چرخ بند پای من است

25. چون شدم گرم این سخنها گفت

26. با من آنکس که رهنمای من است

27. فیض بس زین بلند پروازی

28. این صفتهای اولیای من است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
* چه دست‌ها که ز دست تو بر خداوند است
شعر کامل
سعدی
* نشاط یکشبه دهر را غنیمت دان
* که می رود چو حنا این نگار دست به دست
شعر کامل
صائب تبریزی
* با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟
* سیری از خرمن نباشد دیده غربال را
شعر کامل
صائب تبریزی