فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 896

1. ای معدن دلداری جز تو که کند یاری

2. ای مشتری زاری جز تو که کند یاری

3. در راه تو میپویم یاری ز تو میجویم

4. خالق توئی و باری جز تو که کند یاری

5. افغان کنم و زاری شاید که تو رحم آری

6. بر رحم نمی‌یاری جز تو که کند یاری

7. جانرا بغمت بستم جان را بتو پیوستم

8. ای منبع غمخواری جز تو که کند یاری

9. بر خاک درت گریم افزون ز سحاب و یم

10. گر تو نخری زاری جز تو که کند یاری

11. از در گهت ای دلدار محروم مرانم زار

12. گر تو کنیم خواری جز تو که کند یاری

13. فیض آمده با عصیان دارد طمع غفران

14. ستاری و غفاری جز تو که کند یاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
* قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شعر کامل
حافظ
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی
* زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
* بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
شعر کامل
حافظ