فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 912

1. دل چو بستم بخدا حسبی الله و کفی

2. نروم سوی سوی حسبی الله و کفی

3. تن من خاک رهش دل من جلوه گهش

4. سرو جانم بفدا حسبی الله و کفی

5. او چو دردی دهدم یا که داغی نهدم

6. نبرم نام دوا حسبی الله و کفی

7. همه نورست و ضیا همه رویست و صفا

8. همه مهرست و وفاحسبی الله و کفی

9. او کند مهر و وفا من کنم جور و جفا

10. من مرض اوست شفا حسبی الله و کفی

11. گر بخواند بدوم ور براند نروم

12. چون توان رفت کجا حسبی الله و کفی

13. فیض ازین گونه بگوی در غم دوست بموی

14. ورد جان ساز دلا حسبی الله و کفی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بغل از نامۀ احباب پُر کرد و نمی خواند
* که می ترسد شود مکتوب من هم در میان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* گرچه میدانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
* هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
* که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم
شعر کامل
سعدی