فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 121

1. من کیم، پروانهٔ شمعی که در کاشانه نیست

2. خانه‌ام را سوخت بی باکی که او در خانه نیست

3. دست همت را کشیدم از سر دنیا و دین

4. هر کسی را در طلب این همت مردانه نیست

5. از پس رنجی که بردم در وفا آخر مرا

6. دامن گنجی به چنگ آمد که در ویرانه نیست

7. می گساران فارغند از فتنه دور زمان

8. کس حریف آسمان جز گردش پیمانه نیست

9. سبحدهٔ صد دانه از بهر حساب ساغر است

10. ور نه یک جو خاصیت در سبحهٔ صد دانه نیست

11. گریهٔ مستانه آخر عقده‌ام از دل گشود

12. خندهٔ شادی به غیر از گریهٔ مستانه نیست

13. نقد زاهد قابل آن شاهد زیبا نشد

14. زان که هر جان مقدس در خور جانانه نیست

15. تا غم دلبر درآمد خرمی از دل برفت

16. زان که جای آشنا سر منزل بیگانه نیست

17. در غم آن نوش لب افسانهٔ عالم شدم

18. وین غم دیگر که تاثیری در این افسانه نیست

19. گفتم از دیوانگی زلفش بگیرم، عشق گفت

20. لایق این حلقهٔ زنجیر هر دیوانه نیست

21. تا فروغی پرتو آن شمع در محفل فتاد

22. هیچ کس از سوز من آگه به جز پروانه نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خویش من آنست که از عشق زاد
* خوشتر از این خویش و تباریم نیست
شعر کامل
مولوی
* می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی
* بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
شعر کامل
حافظ
* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی