فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 226

1. مردان خدا پردهٔ پندار دریدند

2. یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

3. هر دست که دادند از آن دست گرفتند

4. هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

5. یک طایفه را بهر مکافات سرشتند

6. یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند

7. یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند

8. یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند

9. جمعی به در پیر خرابات خرابند

10. قومی به بر شیخ مناجات مریدند

11. یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد

12. یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

13. فریاد که در رهگذر آدم خاکی

14. بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند

15. همت طلب از باطن پیران سحرخیز

16. زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند

17. زنهار مزن دست به دامان گروهی

18. کز حق ببریدند و به باطل گرویدند

19. چون خلق درآیند به بازار حقیقت

20. ترسم نفروشند متاعی که خریدند

21. کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است

22. کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند

23. مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی

24. از دام گه خاک بر افلاک پریدند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
* آری طریق دولت چالاکی است و چستی
شعر کامل
حافظ
* محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
* بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
* به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
شعر کامل
حافظ