فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 310

1. در عالم عشق تو نه کفر است و نه اسلام

2. عشاق تو فارغ ز پرستیدن اصنام

3. آن جا که جمال تو نه تغییر و نه تبدیل

4. وان جا که وجود تو نه آغاز و نه انجام

5. در مژده گذر کن که دمی در بدنش روح

6. بر زنده نظر کن که بری از دلش آرام

7. سرمایه آمالی و بخشندهٔ احوال

8. دیباچهٔ ارواحی و شیرازهٔ اجسام

9. هم قبلهٔ عشاقی و هم کعبهٔ مشتاق

10. هم شورش آفاقی و هم فتنهٔ ایام

11. دل های مجرد همه در چنبر آن زلف

12. مرغان بهشتی همه در حلقهٔ آن دام

13. یک میکده می‌خوردم از آن لعل می‌آلود

14. یک باغچه گل چیدم از آن عارض گلفام

15. ما را نه غم طعن و نه اندیشهٔ ناموس

16. مستان تو آسوده هم از ننگ و هم از نام

17. تا زیب بناگوش تو شد طرهٔ مشکین

18. هرگز خبرم نیست نه از صبح و نه از شام

19. هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد

20. یارب چه نهادند در این شکر و بادام

21. بگذار ببوسد لب نوش تو فروغی

22. زان پیش که جان را بنهد بر سر این کام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما در خلوت به روی خلق ببستیم
* از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
شعر کامل
سعدی
* میل آن دانه خالم نظری بیش نبود
* چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست
شعر کامل
سعدی
* خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
* به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
شعر کامل
وحشی بافقی