فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 346

1. عشق بگسست چنان سلسله تدبیرم

2. که سر زلف زره ساز تو شد زنجیرم

3. خنده زد لعل تو بر گریهٔ شورانگیزم

4. طعنه زد جزع تو بر نالهٔ بی‌تاثیرم

5. روزگاری است که پیوسته بدان ابرویم

6. دیرگاهی است که سر داده بدین شمشیرم

7. عشق برخاست که من آتش عالم سوزم

8. حسن بنشست که من فتنهٔ عالم گیرم

9. یک سر موی من از دوست نبینی خالی

10. هر کجا خامهٔ نقاش کشد تصویرم

11. دست من دامن ساقی زدم از بخت جوان

12. تا نگویند که در باده‌کشی بی‌پیرم

13. خم زنار من آن زلف چلیپا نشود

14. تا که هفتاد و دو ملت نکند تکفیرم

15. به خرابی خوشم امروز که فردا ز کرم

16. همت پیر خرابات کند تعمیرم

17. آه اگر خواجهٔ من بنده‌نوازی نکند

18. که ز سر تابه قدم صاحب صد تقصیرم

19. بخت برگشته به امداد من از جا برخاست

20. که ز مژگان تو آمادهٔ چندین تیرم

21. آهوی چشم کمان دار تو نخجیرم ساخت

22. من که شیران جهانند کمین نخجیرم

23. گر فروغی ز دهان قند ببارم نه عجب

24. که به یاد شکرش طوطی خوش تقریرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر دست دهد دامن آن سرو روانم
* آزاد شود دل ز غم هر دو جهانم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ارغوان ریخته بر دکه خضراء چمن
* همچنانست که بر تختهٔ دیبا دینار
شعر کامل
سعدی
* مگر فلک ز شفق دست در حنا دارد
* که عقده ای نگشاید ز رشته کارم
شعر کامل
صائب تبریزی