فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 349

1. هر کجا دم زدم از چشم بت کشمیرم

2. خون مردم همه گردید گریبان گیرم

3. گنج ها جسته‌ام از فیض خرابی ای کاش

4. آن که کرده‌ست خرابم، بکند تعمیرم

5. اگر آبم نزنی آتش خرمن سوزم

6. ور خموشم نکنی شعلهٔ عالم‌گیرم

7. از سر کوی جنون نعره‌زنان می‌آیم

8. کو سر زلف تو آماده کند زنجیرم

9. بخت برگشتهٔ من بین که به میدان امید

10. خم ابروی تو ننواخت به یک شمشیرم

11. نرم خواهم دل سنگین تو را تا چه کند

12. گریهٔ با اثر و نالهٔ بی‌تاثیرم

13. گر به عشق تو کنم دعوی دل سوختگی

14. می‌توان سوز مرا یافتن از تقریرم

15. چون مرا می‌کشی از چره برانداز نقاب

16. تا خلایق همه دانند که بی‌تقصیرم

17. دوش با زلف بلند تو فروغی می‌گفت

18. دگری را به کمند آر که من نخجیرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن
* من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست
شعر کامل
سعدی
* صد هزاران حیف از آن سرو سهی قامت که بود
* قامتش سرو سهی بالای بستان جهان
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
* بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
شعر کامل
حافظ