فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 401

1. نه از جمال تو قطع نظر توان کردن

2. نه جز خیال تو فکر دگر توان کردن

3. غمت هلاک مرا مصلحت نمی‌داند

4. و گر نه مساله را مختصر توان کردن

5. کنون که بر سر بالین نیامدی ما را

6. به خاک ما ز ترحم گذر توان کردن

7. ز خط سبز تو ای نوبهار گلشن حسن

8. کنار سبزه پر از مشک تر توان کردن

9. خوش است نالهٔ شب گیر خاصه در غم عشق

10. و گر نه در دل خارا اثر توان کردن

11. به فر طلعت ساقی و خط دل کش جام

12. علاج فتنهٔ دور قمر توان کردن

13. میان بحر به یاد گهر توان رفتن

14. هوای زهر به شوق شکر توان کردن

15. بهای بوسهٔ او نقد جان توان دادن

16. هزار نفع پی این ضرر توان کردن

17. کمان کشیده ز ابرو به روی من صنمی

18. که سینه را بر تیرش سپر توان کردن

19. نشان کعبه نجستم وگرنه ممکن نیست

20. که طی بادیه زین بیشتر توان کردن

21. هنوز در غم جانان نداده‌ام جان را

22. گمان نبود که صبر این قدر توان کردن

23. فروغی ار نشود شرم دوستی مانع

24. نظاره رخ فرخ سیر توان کردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
* جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی