فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 411

1. نرگس بیمار تو گشته پرستار من

2. تا چه کند این طبیب با دل بیمار من

3. خفتهٔ بیدار گیر گر چه ندیدی ببین

4. چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من

5. رسم تو عاشق کشی شیوهٔ من عاشقی

6. تیغ زدن شغل تو، کشته شدن کار من

7. با همه تیر بلا کامده بر دل مرا

8. از مژه‌ات بر نگشت بخت نگون سار من

9. آب رخ گل به ریخت لالهٔ رخسار تو

10. خرمن بلبل بسوخت زمزمهٔ زار من

11. ناله برآمد ز کوه از اثر زاریم

12. تا تو کمر بسته‌ای از پی آزار من

13. رفتم و از دل نرفت حسرت خاک درت

14. مردم و آسان نساخت عشق تو دشوار من

15. تا خم زلف تو را دام دلم کرده‌اند

16. میل خلاصی نکرد مرغ گرفتار من

17. تا بت و زنار من چهره و گیسوی توست

18. قبله حسد می‌برد از بت و زنار من

19. هر چه لبم بوسه زد گندم خال تو را

20. یک جو کمتر نشد خواهش بسیار من

21. گر دو جهان می‌شود از کرم می‌فروش

22. مست نخواهد شدن خاطر هشیار من

23. تا سخنی گفته‌ام زان لب شیرین سخن

24. خسرو ایران نمود گوش به گفتار من

25. ناصردین شاه راد، بارگه عدل و داد

26. کز گهرش برده اب نظم گهر بار من

27. تا که فروغی شنید شعر مرا شهریار

28. شهره هر شهر شد دفتر اشعار من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مجو ایمنی در سرای فسوس
* که گه سندروسست و گاه آبنوس
شعر کامل
فردوسی
* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
* باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
شعر کامل
حافظ