حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 146

1. صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد

2. دل شوریده ما را به بو در کار می‌آورد

3. من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم

4. که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد

5. فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن

6. که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد

7. ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم

8. ولی می‌ریخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد

9. به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه

10. کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد

11. سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود

12. اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد

13. عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد

14. به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد

15. عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه

16. ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از چو من آزاده‌ای الفت بریدن سهل نیست
* می‌رود با چشم گریان سیل از ویرانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
* کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر کامل
حافظ
* بیا باغبان خرمی ساز کن
* گل آمد در باغ را باز کن
شعر کامل
نظامی