حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 191

1. آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

2. بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

3. اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی

4. وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند

5. دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او

6. نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند

7. گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام

8. گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند

9. پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیده‌است بو

10. از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند

11. چون من گدای بی‌نشان مشکل بود یاری چنان

12. سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

13. زان طره پرپیچ و خم سهل است اگر بینم ستم

14. از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند

15. شد لشکر غم بی عدد از بخت می‌خواهم مدد

16. تا فخر دین عبدالصمد باشد که غمخواری کند

17. با چشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او

18. کان طره شبرنگ او بسیار طراری کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
* که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقطه هایی که درین دایره فرد آمده اند
* همه حیرت زده گردش این پرگارند
شعر کامل
صائب تبریزی