حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 231

1. گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

2. گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

3. گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز

4. گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید

5. گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

6. گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید

7. گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

8. گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

9. گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد

10. گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

11. گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت

12. گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

13. گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

14. گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

15. گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد

16. گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
* رموز جام جم از نقش خاک ره دانست
شعر کامل
حافظ